بعد از یک روز کسل کننده، خواهر ناتنی کلمبیایی ام را با شیرجه زدن به شهد شیرینش غافلگیر کردم. با اشتیاق او را خوردم، هر اینچ را مزه کردم، ناله های ما طنین انداز شد. قوانین ناگفته شکسته شد، همانطور که در لذت ممنوعه خود لذت می بردیم، ویدیوی آماتور ما هر لحظه صمیمی را ضبط می کرد.