کسپریس، یک زهکش شهوت انگیز، تسلیم یک شکنجه گر بی رحم می شود.انحناهای دلپذیر او، به ویژه سینه های فراوانش، هدف لذت سادیسمی او قرار می گیرند.او سینه هایش را می زند و اشتیاق آتشینی را در درون او شعله ور می کند.کس تنگ کسپریس در پاسخ نبض می زند و هوس لمس او را می کند.این داستان لذت و درد در هم تنیده است.