یک دختر جوان به علاقه خود به دوستش برای پدرش اعتراف می کند. پدر شیطون تصمیم می گیرد مسخره بازی در بیاورد و باسن برهنه اش را به او نشان می دهد. او با تعجب و سرگرمی نمی تواند جلوی خنده اش را بگیرد و این برخورد تابو هر دو را با لبخندی شیطانی ترک می کند.