Binky Beaz، یک نوزاد داغ، پدر ناتنی خود را برای یک جست و خیز وحشیانه به پله ها اغوا می کند. او مشتاقانه به داخل شیرجه می زند، بیدمشک او را می لیسد و انگشت می گذارد. سپس او ماهرانه قبل از اینکه درگیر یک لعنتی هاردکور شوند، به او یک دم دستی عمیق می دهد. اوج؟ یک صورت روی صورت مشتاق او.