لیلی لاریمار، یک زن شرور جوان، با رومئو مانچینی معامله می کند. او محل تقریبی پدر ناتنی خود را برای فرصتی در طول زندگی با او فاش می کند. مشتاقانه او را به صورت شفاهی خوشحال می کند، سپس او را قبل از اینکه پرشور از پشت سر او را انگشت بگذارد، عمیق و وحشیانه می برد.