در اتاقی که با رنگ قرمز تزئین شده بود، خدمتکار مطیع با یک اسیر اغوا کننده روبرو شد. معشوقه فرمانده اسپنک و متلک می کرد و از سینه های فراوانش رونمایی می کرد. خدمتکار مشتاقانه افراط می کرد و منجر به برخورد پرشور با یک همبند شد. لذت سه نفر افزایش یافت و جایی برای فرار یا پشیمانی باقی نگذاشت.