چوری، یک دختر جوان هندی، مشتاقانه خروس عظیم جیمی را می مکد، قاب کوچک او به سختی می تواند اندازه او را در خود جای دهد. جیمی او را در مورد بیدمشک تنگ و سینه های کوچکش مسخره می کند، اما مهارت های دهانی تخصصی چوری او را ساکت می کند. سپس با شور و شوق او را سوار می کند، صحبت های کثیف آنها به برخورد شدید آنها دامن می زند.