یک نوزاد سیاهچال بسته، چشم بسته و بسته، منتظر کاوش همسرش است. دهان مشتاق او به منحنی های دلپذیر او فرو می رود، در حالی که دستان ماهر او گنجینه مودار او را کشف می کنند. شور و شوق مشترک آنها به یک دم دستی شگفت انگیز ختم می شود و میل او را بیشتر می کند.