بعد از یه مهمونی وحشیانه، من و همسرم برگشتیم خونه تا به تفریح ادامه بدیم.با ولع نبض زدن بهش متلک گفتم و اونم مشتاقانه از برگشتن من به داخل استقبال کرد.همونطور که در یک برخورد داغ افراط می کردیم، نمی تونستم در برابر پر کردن اون با ذاتم مقاومت کنم، یک عمل تابو که قول دادم هرگز تکرار نکنم.