در یک برخورد داغ، مردی با یک سبزه جوراب ساق بلند که از نام او بی خبر است، ارتباط برقرار می کند. همانطور که آنها گرم و سنگین می شوند، او در نهایت می پرسد، و او نشان می دهد که او اولیویا نوا است. سپس پرشور آنها به وجود می آید و هر دو کاملاً راضی هستند.